Shahryar Eivazzadeh

I am Shahryar Eivazzadeh. A PhD in health information systems, a software engineer for +25 years, and a veteran volunteer in environment protection. At the moment, I work in academia.

شهریار عیوض‌زاده هستم. در انفورماتیکِ سلامت دکترا دارم و سالها مهندس نرم‌افزار بوده‌ام. همزمان سالها برای محیط‌زیست کنشگری داوطلبانه کرده‌ام. در حال حاضر کار دانشگاهی می‌کنم.


Evaluating Success Factors of Health Information Systems

Health information systems are our technological response to the growing demand for health care. However, their success in their mission can be challenging due to the complexity of evaluating technological interventions in health care. In the series of studies compiled in this dissertation, we looked at the evaluation of these systems. We focused on the evaluation of factors that lead to success, where success is indicated by user satisfaction and can be induced by both intervention-specific and individual-specific factors.


ما داوطلبان برای چه درخت می‌کاریم؟

ما داوطلبان برای چه درخت می‌کاریم؟ شهریار عیوض‌زاده اسفند ۱۴۰۱ از بیست و اندی سال پیش که هر ساله دستی در برنامه‌های درختکاری در ماه اسفند داشته‌ام، بارها این پرسش را شنیده‌ام که: برای چه درخت می‌کارید؟ صادقانه فکر کنم، شاید پاسخ کسانی همچون من و همتایانم در درازای این زمان بیست و چند ساله چرخ خورده و همواره یکسان نبوده، اما سالیان زیادی هم هست که دیگر بر یک مدار پایدار شده و شاید بشود گفت که پاسخی استوار است.

بیانیه درختکاری اسفند ۱۴۰۱ جمعیت داوطلبان سبز

بیانیه درختکاری جمعیت داوطلبان سبز، اسفند ۱۴۰۱ ما از ما بپرسیم، به چه کاریم ما در این گِرد هم شدن‌های هر ساله؟ ما برای چه درخت می‌کاریم؟ ما از ما بپرسیم، اما پاسخ را در میان آن رَج‌های قد کشیده، بخیه‌های سبز دوخته بر زخم زمین، که بر شیب تپهٔ آن سوتر نشانده بودیم نجوییم پاسخ ما جایی دیگر روییده است جایی فراتر از آن تپهٔ سبز جایی میان زمین و خورشید و رنگین‌کمان که عکس آن تازه سرو کُشته در برکهٔ آسمان فتاده است سرو جوان را ببین!

بیانیه درختکاری اسفند ۱۴۰۰ جمعیت داوطلبان سبز

بیانیه درختکاری اسفند ۱۴۰۰ جمعیت داوطلبان سبز ما زندگانیم بیرون از خود ارغوان شده‌ایم و سبز ایستاده‌ایم‌ روی تپه‌های این سوتر و آن سو‌تر یا جایی در گوشه‌های سایه‌گیر دره‌ای در آرامشیم یا جایی در آفتاب‌خورانِ یالِ کوهی، پیراهن در دست باد داریم بهار که می‌شود روزگار نشتر می‌زند رگهایمان را و خونی سبز و ارغوانی می‌پاشد روی دیوار چشم‌اندازها و ما جان می‌دهیم آنقدر جان می‌دهیم که تا فرسنگ‌ها پیرامونمان پر از جان بشود.