غمنامههایی که در تراژدیهای قبلی با همدیگر گفتیم به هیچ کارمان نیامد، جز این که بار دلی بودند که از دلمان ریختیم اما در گوشه کبدمان رسوب کردند. خیلی مشخص است که حجم آسیبهایی که امنیت و سلامت را در حوزهی سرزمینی ما تهدید میکنند چندان بالاست که تراژدی خرمدره صرفاً فرازی از این مثنوی […]
بیانیه مراسم درختکاری جمعیت داوطلبان سبز. امسال این مراسم در تپههای تلو در شرق تهران و با حضورجمعیتی هفتاد-هشتاد نفری برگذار شد. ——————————- ما خوابی دیدهایم. یک خواب بزرگ. و در آن خواب، زمین بود، خورشید بود، آسمان بود، درخت بود، مرد و زن و کودک بود، پرندهی مهاجری که از شاخه پرید و تا […]
در داستان دریاچهی ارومیه متأسفم که بگویم به نظرم میرسد که ما یک نمونهی تاریخی و داستان درسی (case study) برای کتابهای بحث توسعهی پایدار در آینده ایجاد کردهایم. مسیری که تا امروز آمدهایم ما را در جایی قرار داده است که انتخابهای پیش رویمان محدود و دورنماها عموما تیره و در خوشبینانهترین حالتها همراه […]
این نوشتهی دکتر وطنپرست با نام «یکی بر سر شاخ بن میبرید» که به نقد سیاستگذاریهای زیست محیطی میپردازد که محدودیت و کم بودن ظرفیت خود در اعمال سیاست را نادیده میگیرند. مسئله را از دید قوانین محدود کننده شکار نگاه کرده است اما اصولا به هر سیاست دیگری قابل تعمیم است. بخوانید. Average Rating: […]
این مقاله را سال گذشته برای جمعیت داوطلبان سبز نوشتم که بچهها آن را امروز آپلود کردند. مقاله در مورد سه محوری پیشنهادی صحبت میکند که ما میتوانیم در این فضای زیر ضربهی مداوم محیطزیست و توسعهی پایدار ایران اتخاذ کنیم باشد که خروجی از این بنبست باشد. (فعلا متن را فقط همانجا میگذارم) Average […]
خانهی شیروانی روی آن بلندی پارک آزادگان نمادی از نمادهای من است. ۱۴ سال از زندگی من با آنجا گره خورده است. پایین صفحات زیادی از دفتر تاریخ من، عکس آن خانه افتاده است. آنجا محل رخداد تلاش من برای یافتن بعضی از معناهایی است که خواستهام به زندگیام بدهم. هنوز هم وقتی میخواهم به […]
امروز بچههای داوطلبان سبز جایی در اطراف تهران رفتند و به رسم همیشه درخت کاشتند. این مراسم درختکاری برای ما مثل سفرهی نوروزی است. جایی که در آن هویتهای بنیادین جمعان را بر سر سفره میگذاریم. همچنان که بر سر سفرهی نوروز خانواده و ملیت و هویت اقلیمی و ذهنیت استعارهای خودمان را کنار هم […]
دیشب در شهر کوچک و آرام کارلزکرونا یک قتل اتفاق افتاده است. صبح امروز یک مرد به دانشگاه ما آمده و با چاقو چند نفر را تهدید کرده است. حدس میزنند که همان فرد قاتل باشد. من هم صبح که رفتم دانشگاه دیدم که پلیس سر محوطه ایستاده و یک جایی را نوار کشیده که […]
© 2007.
ساخته شده توسط Rodrigo آماده شده برای وردپرس فارسی و فارسی سازی شده توسط علی ایرانی.